، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافر بهار

اولین غذا

پسر گلم، دیروز مامان همراه با دخترخاله مبینا برده بودنت پیش آقای دکتر و آقای دکتر اجازه دادن که غذا خوردن رو شروع کنی. آخه دیگه وارد شش ماهگیت شدی و می تونی غذا رو شروع کنی. البته چند وقته که ما هرچی می خوریم چنان زل میزنی که غذا برامون مثل زهر میشه. هفته پیش که رفته بودیم هایپراستار، رفتیم کافی شاپ که بستنی بخوریم. موقع خوردن بستنی داشتی بزور بستنی رو از دستمون می گرفتی و از اونجا که نمی تونستیم بستنی بهت بدیم همش جیغ می زدی و خلاصه کافی شاپ رو ریختی بهم. بهر ترتیب آقای دکتر گفتن که تو هفته اول فقط باید لعاب برنج بخوری و طرز تهیه اش رو به مامان گفتن. مامان هم امروز برات غذا درست کردن و بالاخره امروز اولین غذای زندگیت رو خوردی. البته امروز ی...
3 آبان 1391

عکس های 5 ماهگی طاها جان

پسر گلم، این اولین پاییز زندگی قشنگته و مامان برات لباس های قشنگ پاییزی خریده. امیدوارم از لباسهای جدیدت خوشت بیاد. این هم عکس های جدیدت تو 5 ماهگی: ...
3 آبان 1391

بی قراری این روزهای طاها

چند روزی میشه که خیلی بی قراری می کنی، همش دوست داری تو بغل مامان باشی و سرپا، تا می خوام بشینم زودی گریه میکنی و جیغ می کشی. این بی قراری هات فکر می کنم از خوارش لثه هات باشه و تا الان برات 3تا دندون گیر خریدیم اما هیچ کدوم رو نمی گیری و سر این هم خیلی جیغ و داد می کنی و کلافه میشی فدات بشم که نمی دونم چاره دردت چیه  فردا قرار بریم دکتر تا این وضعیتت رو با آقای دکتر درمیون بزاریم ایشالا که زودتر خوب بشی و مامان و خودت رو از این کلافه گی راحت کنی. شیر خوردنت هم این روزا کم شده ولی هیچ کدوم از این مسائل باعث نمیشه که تو از کارهای بامزه ی خودت دست برداری. شیطنت هات زیاد شده دیروز یه آن ازت غافل شدم و تو رو از زیر مبل ک...
1 آبان 1391

رفتن به باغ گیاه شناسی ملی

گل پسرم امروز با مامان و باباگی رفته بود به باغ گیاه شناسی ملی که متاسفانه بابا به خاطر یه جلسه ی کاری مهم که یه دفعه پیش اومده بود نتونستن ما رو همراهی کنن و جاشون خیلی خالی بود  گلکم یه ساعتی تو باغ خواب بودی و ما هم با یه گروه بازدیدکننده و یه راهنمای مهربون باغ رو می گشتیم که تو، تو منطقه ی جنگلی شمال که خیلی زیبا بود از خواب بیدار شدی واز اونجا که خوش رو هستی همه ی گروه دورت رو گرفته بودن و باهات حرف میزدن و می خندوندنت و تو هم براشون دلبری می کردی ولی این خنده هات زیاد طول نکشید و یه نیم ساعت بعد بهونه گیرییات شروع شد و ما مجبور شدیم گروه رو ترک کنیم و خودمون منطقه ی اروپا و هیمالیا رو بگردیم. باغ گیاه شناسی جای بسیار زیبایی ...
19 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسافر بهار می باشد